تا تو به
دل نظر کنی ديده پر آب می شود
حال ، خراب
می شود سينه کباب می شود
تا تو نظر
نيفکنی حال بکا نمی رسد
آدم اگر
دعا کند بی تو جواب می شود
هر چه عيار
بيشتر حال بکاء بيشتر
کاسه ی چشم
عاشقان جام شراب می شود
گرچه گهی
به لغزشم داده غم تو ارزشم
آنکه تو
ارزشش دهی گوهر ناب می شود
تا تو مرا
صدا کنی ديده ز خواب می رَهَد
تا تو مرا
رها کنی ديده به خواب می شود
گر نظر
حرام را ديده ببندد از همه
در همه جا
به چشم دل عکس تو قاب می شود
مَحرم روی
حضرتت گر نشود نگاه من
پرده ی
رَنجِشَت بر اين ديده حجاب می شود
گاه بخوانی
ام بخود گاه برانی اَم ز خود
گاه خطاب
می شود گاه عتاب می شود
چون تو کنی
هدايتم عشق رسد به غايتم
چشم من و
زبان من اهل صواب می شود
مِهر تو
امتياز من ناز تو و نياز من
هرچه تو
ناز می کنی قلب من آب می شود
هرکه زمان
غيبتت ياری دين حق کند
روز ظهور
حضرتت پای رکاب می شود
کاش خدايی
ام کنی کرب و بلايی ام کنی
در طلب
جمال خود کاش فدايی ام کنی
محمود
ژوليده
|
امتياز مطلب :
|
تعداد امتيازدهندگان :
|
مجموع امتياز :
:: ادامه مطلب ...