شب شکست و
نور حق شد جلوه گر
در دل شب
پرتو افشان شد قمر
خاک پای او
همه دُر و گهر
آمد آنکه
از پی اش آيد سحر
نام او
همنام ختم المرسلين
وارث علم
اميرالمومنين
آمده مشکل
گشای ديگری
کوثری ديگر
ز نسل کوثری
حيدری با
جلوه ی پيغمبری
احمدی با
جلوه های حيدری
شد ز بوی
نرگسی اش سينه مست
وز جمالش
ديده ی آيينه مست
عالم امشب
جان پر احساس داشت
عطر نرگس
جلوه های ياس داشت
عسگری در
خانه، خيرالناس داشت
در بغل
آيينه ی عباس داشت
سامرا شد
رشک جنات برين
شد بهشت
ديگری روی زمين
در رکابش
عالمی حلقه به گوش
برده خالش
از دو عالم عقل و هوش
دشمن حيدر
بگو ديگر خموش
خون حيدر
در رگش اندر خروش
در ميان
معرکه باشد چنين
هم علی و
هم يل ام البنين
هر نفس با
ياد دلبر می زند
در هوايش
مرغ دل پر می زند
چون گدا
اين خانه را در ميزند
می ز جام
پور کوثر می زند
فاش می
گويم امامم مهدی است
تا دم آخر
کلامم مهدی است
ناصر
شهرياری