نوبت
از دست شد و حيف به چيدن نرسيد
ميوه ی باغ من آخر به رسيدن نرسيد
شوق
پروانگی ام بود درين پيله ولی
پر
و بالم به رهايی به پريدن نرسيد
پلک
اين پنجره ی بسته به آنسو که تويی
گرچه شد باز ولی باز به ديدن نرسيد
در
من - اين حنجره ی زخمی داوودی - آه
نغمه
ها "نعره" شد اما به
شنيدن نرسيد
تا دلم - مرده رگ عشق در او- از تو چه ديد
که
در آغوش تو حتی به طپيدن نرسيد...
عليرضا
رجبعلی زاده
:: برچسبها:
علیرضا رجبعلی زاده ,
نوبت از دست شد و حیف به چیدن نرسید ,
مجموعه اشعار مهدوی ,
شعر درباره امام زمان ,
مجموعه اشعار مذهبی ,
شعر مهدوی ,
شعر امام زمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 6
|
مجموع امتياز : 185