نه به سينه
نفسی مانده، نه در تن جانی
خسته شد
پايم از اين فاصله طولانی
بی هدف می روم
و از تو کمک می خواهم
تا نجاتم
دهی از اينهمه سرگردانی
موجها
ساحل ديدار تو را می پويند
شده دريای
نگاهم زغمت طوفانی
از پس سينه
دلم را به سويت پر دادم
برسد کاش
به تو نامه اين زندانی
باز با
دعوت تو سينه زنان جمع شدند
صاحب خانه
ولی، نيست در اين مهمانی
سيد مهدی
هاشمی
:: برچسبها:
سید مهدی هاشمی ,
مجموعه اشعار مهدوی ,
خسته شد پایم از این فاصله طولانی ,
شعر آیینی ,
شعر مذهبی ,
شعر برای امام زمان ,
اشعار مهدوی ,
شعر برای حضرت مهدی ,
شعر امام زمان ,
مهدی ,
منجی ,
اشعار آیینی ,
شعر برای صاحب الزمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 52
|
مجموع امتياز : 260