اين چنين
بر دلم افتاد ... به امّيد خدا ...
... غم
نخور ... می رسد امداد به امّيد خدا
چه قدَرعُقده در اين سينه ی ما جمع شده
عقده ها می
شود آزاد به امّيد خدا
دل ما که
به خدا تنگ شده، منتظريم
تا که از
ما بکند ياد به امّيد خدا
با دعای « فرج
» و « ندبه » ی او مأنوسيم
کِی اثر می
کند « اوراد » به امّيد خدا ؟
بايد از
گندم بد بوی گنه دور شوم
تا شوم يار
قلمداد به امّيد خدا
گِره از
کار گِره خورده ی ما باز شود
فرصتی می
شود ايجاد به امّيد خدا ...
...که به
دست پسر فاطمه بوسه بزنيم
يک به يک
با همه اولاد به امّيد خدا
خبر آمدنش
را همه جا پخش کنيد
می رسد
لحظه ی ميعاد به امّيد خدا
منتقم می
رسد و روز ظهورش حتماً
می شود
فاطمه دلشاد به امّيد خدا
حرم خاکی
خورشيد و قمرهای بقيع
عاقبت می
شود آباد به امّيد خدا
مثل مشهد
وسط صحن بقيع نصب کنيم ...
... دو سه
تا پنجره فولاد به امّيد خدا
لذتی دارد
عجب تا که به ما می گويد:
آفرين! دست
مريزاد! .... به امّيد خدا ...
... وعده ی
بعدی ما شارع بين الحرمين
دم بگيريم
همه با لک لبّيک حسين
محمد
فردوسی
:: برچسبها:
محمد فردوسی ,
این چنین بر دلم افتاد به امید خدا ,
مجموعه اشعار مهدوی ,
شعر امام زمان ,
اشعار امام زمان ,
شعر مهدوی ,
شعر مذهبی ,
شعر برای حضرت مهدی ,
شعر برای امام زمان ,
شعر امام زمانی ,
شعر برای صاحب الزمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 165