ای حجت
زمانه ، زمانه چه بد شده است
يك تكه ابر
بين من و نور سد شده است
ديگر برای
غنچه سری تب نمی كند
در عالمی
كه خار، گل سر سبد شده است
هم نان عشق
ميخورم و هم كباب غير
دل راه آن
كه سيخ نسوزد بلد شده است
عشق تو را
به قيمت يك نان فروختم
ميبينی آن
كه دم ز تو ميزد چه بد شده است؟
بعد از
عبور جمعه فراموش ميشوی
يادت هميشه
غرقه ی اين جذر و مد شده است
دل خوش نكن
به ندبه ی هر جمعه خواندنم
دين هم
برای حجله ی دنيا نمد شده است
دنيا ميان
لجه ی خون غوطه ميخورد
انسان به
زير پای هوسها لگد شده است
قرآن به
روی طاقچه ها خاك ميخورد
من منتظر
كه باز ببينم نود شده است
قربان چشم
خيس تو گردم كه ابر هم
با ياد
گريه های تو از كوچه رد شده است
چشم تو
قادر است كه شق القمر كند
با عشوه ای
كه گوشه ی چشمت بلد شده است
پنهان نمی
كنم كه در اين انتظار تلخ
دور از تو
حال و روز دلم باز بد شده است
:: موضوعات مرتبط:
:: برچسبها:
شعر درباره امام زمان ,
اشعار مذهبی ,
شعر برای حضرت مهدی ,
اباصالح المهدی ,
اشعار مهدوی ,
شعر عاشقان مهدی ,
منتظر ,
شعر برای امام عصر ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 100