عضو شويد



:: فراموشي رمز عبور؟

عضويت سريع

نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
تبادل لینک هوشمند : برای تبادل لینک ابتدا مارا با عنوان باب دل وآدرس http://babedel.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

عنوان :
آدرس :
کد : کد امنیتیبارگزاری مجدد

RSS

Powered By
Rozblog.Com

جز تو کسی باب دل ما نشد

باب دل
توضیح عکس
شبی نشستم و گفتم دو خط دعا بنویسم ( سعید بیابانکی )
سه شنبه 15 اسفند 1402 ساعت 15:34 | بازديد : 91 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

شبی نشستم و گفتم دو خط دعا بنویسم

دعا به نیت دفع قضا بلا بنویسم

 

ز همدلان سفر کرده ام سراغ بگیرم

به کوچه کوچه ی زلف تو نامه ها بنویسم

 

دعا و شِکوه به هم تاب خورد و من متحیر

کدام را ننویسم، کدام را بنویسم ؟

 

هر آنچه را که نوشتم مچاله کردم و گفتم :

قلم دوباره بگیرم از ابتدا بنویسم

 

دو قطره خون ز لبت در دوات تشنه ام افتاد

که من به یاد شهیدان کربلا بنویسم

 

صدای پای قلم را شنید کاغذ و گفتم :

قلم به لیقه گذارم که بی صدا بنویسم...

 

تو بی نشانی و کاغذ در انتظار رسیدن

که من نشانی کوی تو را کجا بنویسم

 

تو خود نشانی محضی تو خود دعای مجسم

برای چون تو عزیزی چرا چرا بنویسم ؟

 

سعید بیابانکی



:: برچسب‌ها: سعید بیابانکی , شبی نشستم و گفتم دو خط دعا بنویسم , اشعار مهدوی , مجموعه اشعار مهدوی , دعا به نیت دفع قضا بلا بنویسم , شعر آیینی , شعر مهدوی , شعر مذهبی , شعر برای امام زمان , شعر امام زمانی , شعر در وصف امام زمان , مهدی , منجی , اشعار آیینی , شعر برای حضرت مهدی , اشعار مذهبی , شعر برای حضرت قائم ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 25
:: ادامه مطلب ...
تو آمدی و زمین در هوای تو افتاد ( حسن کردی )
سه شنبه 11 مهر 1402 ساعت 0:02 | بازديد : 353 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )


تو آمدی و زمین در هوای تو افتاد

و عرش در هوس خنده های تو افتاد

برای درک تنفس در این جهان سیاه

هوای تازه ای از ابتدای تو افتاد

جهان شرک به خود آمد از بزرگی تو

به گوش کعبه و بت ها صدای تو افتاد

شکست طاق بلندی که عرش کسری بود

همینکه روی زمین رد پای تو افتاد

و بعد اینکه خدایان به لرزه افتادند

به ذهن مردم خسته خدای تو افتاد

پس از نگاه سیاه و سفید اربابان

نژاد عشق بشر در لوای تو افتاد

زمان شکست زمانی که آمدی احمد

تویی که یک شبه دنیا به پای تو افتاد

 

تو احمدی و به نور جمال تو صلوات

به هر یک از برکات و کمال تو صلوات

 

به احترام محمد (ص) زمین تبسم کرد

تو آمدی و جهان دست و پای خود گم کرد

ترک نشست به چشمان آبی ساوه

همینکه چشم تو بر آسمان ترنم کرد

فروخت گوشه ی جنت به شوق خال لبت

که آدمی به هوایت هوای گندم کرد

هنوز دخترکان زنده زنده میمردند

خدا به خلق تو بر خلق خود ترحم کرد

تو آمدی ، به زمین احترام برگردد

تو رحمتی که خدایت نصیب مردم کرد

خدا به خلق رسول گرامی خاتم

گذاشت سنگ تمام و سپس تبسم کرد

 

تو احمدی و به نور جمال تو صلوات

به هر یک از برکات و کمال تو صلوات

 

تو احمدی که خدا را به عرش فهمیدی

شبی که غیر خودت تا خدا نمیدیدی

کنار چشم تمام فرشته های خدا

فراتر از پَر جبریل عشق بالیدی

تو در ضیافت عرشیِ لیلة الاسری

به طاق عرش خدا عکسی از علی دیدی

صدای مرتضوی علیست آن بالا

که از زبان خدا عاشقانه بشنیدی

تو در کنار علی و فروغ شمشیرش

بساط کفر زمان را ز خاک برچیدی

برای خلق بهشت این بهانه کافی بود

به لحظه ای که به زهرای خویش خندیدی

بیا و کفر مجسم ز کعبه بیرون کن

تویی که پایه گذار جدید توحیدی

 

تو احمدی و به نور جمال تو صلوات

به هر یک از برکات و کمال تو صلوات

 

حسن کردی



:: برچسب‌ها: حسن کردی , تو آمدی و زمین در هوای تو افتاد , اشعار مذهبی , اشعار آیینی , به احترام محمد زمین تبسم کرد , شعر برای حضرت محمد , شعر برای رسول الله , شعر برای ولادت پیامبر , شعر در وصف رسول الله , شعر آیینی , شعر مذهبی , مهدی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 25
:: ادامه مطلب ...
من مثل تو و تو مثل من چشم به راه ( محمدحسین ملکیان )
پنجشنبه 06 مهر 1402 ساعت 12:53 | بازديد : 295 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

من مثل تو و تو مثل من چشم به راه

ما چشم به راه مردی از کوچه ی ماه


بگذار دوباره جمعه را صرف کنیم

ندبه ، گریه ، عهد ، فرج... باز گناه !

 

محمدحسین ملکیان



:: برچسب‌ها: محمدحسین ملکیان , من مثل تو و تو مثل من چشم به راه , اشعار مهدوی , مجموعه اشعار مهدوی , ما چشم به راه مردی از کوچه ماه , رباعی مهدوی , دو بیتی مهدوی , شعر آیینی , شعر مذهبی , شعر مهدوی , شعر امام زمانی , دوبیتی مهدوی , مهدی , منجی , شعر برای امام زمان , اشعار آیینی , اشعار مذهبی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 25
:: ادامه مطلب ...
هله ای باد که از سامره راهی شده ای ( هادی جانفدا )
دوشنبه 03 مهر 1402 ساعت 16:06 | بازديد : 271 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

هله ! ای باد که از سامره راهی شده ای

از همان شهر پر از خاطره راهی شده ای

 

قبل هر چیز بگو این که ز یارم چه خبر؟

وه که از فاصله با او گله دارم ، چه خبر؟

 

منتظر باشم از این راه بیاید یا نه؟

آن سفر کرده به ناگاه بیاید یا نه

 

همه با هم به همین جاده اگر خیره شویم

می توانیم به این فاصله ها چیره شویم...

 

می رسد او که همه منتظرانش هستیم

هر کجا هست به دنبال نشانش هستیم

 

راه را باز کنید اسب سپیدش پیداست

از همین فاصله آن قد رشیدش پیداست

 

این نمازی ست که هر روز به جا آوردید

بله آن مهدی موعود، به جا آوردید؟

 

با همان سادگی و عدل علی آمده است

گر چه ما باورمان نیست ولی آمده است

 

وه که بر ظلم چه بی واهمه شمشیر کشید

بر سر کفر چنان فاطمه تکبیر کشید

 

نام خونین حسین است که بر لب دارد

خطبه هایش همگی آتش زینب دارد

 

در همان وقت و زمانی که خدا می داند

از همان جا و مکانی که خدا می داند

 

می رسد تا پر پرواز شما بگشاید

« مژده ای دل ! که مسیحا نفسی می آید »

 

هادی جانفدا



:: برچسب‌ها: هادی جانفدا , هله ای باد که از سامره راهی شده ای , اشعار مهدوی , مجموعه اشعار مهدوی , از همان شهر پر از خاطره راهی شده ای , شعر آیینی , شعر مذهبی , شعر مهدوی , شعر امام زمان , شعر امام زمانی , شعر برای امام زمان , مهدی , منجی , اشعار آیینی , اشعار مذهبی , شعر برای حضرت مهدی , شعر برای صاحب الزمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 25
:: ادامه مطلب ...
آه ای سحر طلوع کن از شام تار من ( میثم مومنی نژاد )
شنبه 01 مهر 1402 ساعت 20:00 | بازديد : 307 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

آه ای سحر طلوع کن از شام تار من

بگذار پا به دیده ی شب زنده دار من

 

شرمنده از گناهم و شرمنده تر که بود

وقت گناه دیده ی تو اشکبار من

 

از ما هزار حاجت غیر از ظهور هست

ای آرزوی گمشده در روزگار من

 

گفتن بیا... تو آمدی و... من نیامدم

گفتم کجایی... آه... تو بودی کنار من

 

تو ناظری به حالم و من تا ببینمت

دستی بکش به آینه ی پر غبار من

 

میثم مومنی نژاد



:: برچسب‌ها: میثم مومنی نژاد , آه ای سحر طلوع کن از شام تار من , اشعار مهدوی , مجموعه اشعار مهدوی , بگذار پا به دیده ی شب زنده دار من , شعر آیینی , شعر مهدوی , شعر برای امام زمان , شعر امام زمانی , شعر در وصف امام زمان , شعر برای حضرت مهدی , اشعار آیینی , اشعار مذهبی , شعر برای صاحب الزمان , شعر در وصف حضرت مهدی , اباصالح , مهدی , منجی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 7
|
مجموع امتياز : 35
:: ادامه مطلب ...
کرامت پیشه ای بی مثل و بی مانند می آید ( محمدحسین ملکیان )
جمعه 29 مهر 1401 ساعت 13:10 | بازديد : 449 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

کرامت پیشه ای بی مثل و بی مانند می آید

که باران تا ابد پشت سرش یک بند می آید

 

کسی که نسل او را می شناسد ، خوب می داند

که او تنها نه با شمشیر ، با لبخند می آید

 

همان تیغی که برقش می شکافد قلب ظلمت را

همان دستی که ما را می دهد پیوند می آید

 

همه تقویم ها را گشته ام ، میلادی و شمسی

نمی داند کسی او چندِ چندِ چند می آید

 

جهان می ایستد با هر چه دارد روبروی او

زمان می ایستد بوی خوش اسفند می آید

 

ولی الله ، عین الله ، سیف الله ، نور الله

علی را گر چه بعضی بر نمی تابند می آید

 

بله ! آن آیت اللهی که بعضی خشک مذهب ها

برای بیعت با او نمی آیند می آید

 

برای یک سلام ساده تمرین کرده ام عمری

ولی می دانم آخر هم زبانم بند می آید

 

بخوان شاعر ! نگو این شعربافی در خور او نیست

کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند می آید

 

به در می گویم این را تا که شاید بشنود دیوار

به پهلوی کبود مادرم سوگند می آید

 

محمدحسین ملکیان



:: برچسب‌ها: محمدحسین ملکیان , کرامت پیشه ای بی مثل و بی مانند می آید , اشعار مهدوی , شعر مهدوی , شعر آیینی , شعر مذهبی , شعر برای امام زمان , شعر امام زمانی , مهدی , منجی , شعر برای حضرت مهدی , اشعار مذهبی , مجموعه اشعار مهدوی , که باران تا ابد پشت سرش یک بند می آید , شعر در وصف امام زمان , شعر امام زمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 14
|
مجموع امتياز : 70
:: ادامه مطلب ...
آن روز هر چند آخرین روز جهان باشد ( حسن بیاتانی )
سه شنبه 12 مهر 1401 ساعت 10:06 | بازديد : 513 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

آن روز هر چند آخرین روز جهان باشد

باید شروع فصل خوب داستان باشد

 

روزی که پیدا می شود خورشید پشت ابر

باید که بارانی ترین روز جهان باشد

 

مردی که ده قرن است با عشق و عطش زنده ست

باید نه خیلی پیر نه خیلی جوان باشد

 

با خود تصور می کنم گاهی نگاهش را

چشمی که بی اندازه باید مهربان باشد

 

یک روز می آید که این ها خواب و رویا نیست

و خوش به حال هر کسی که آن زمان باشد

 

بی بی که جان می داد بالا را نشان می داد

شاید خبر های خوشی در آسمان باشد

 

بی بی که پای دار هی این آخری می گفت

این آخرین قالیچه نذر جمکران باشد...

2

آن روز شاید عصر یک روز خزان باشد

آن ابر غمگین هم میان آسمان باشد

 

در فکر پایانی برای یک غزل باشم

عطری بپیچد ناگهان وقت اذان باشد

 

یادم نرفته آرزویی داشتم باید

در نامه ای لای مفاتیح الجنان باشد

 

یادم نرفته شعر هایی را که گم می شد

پیداست باید توی چاه جمکران باشد

 

یک عمر پشت پلک هایم ابر و باران بود

آن روز شاید در افق رنگین کمان باشد

 

آغوش این دنیا که عمری مار و عقرب داشت

آغوش خاک ای کاش با من مهربان باشد

 

این خاک روزی با عبورت سبز خواهد شد

نزدیک قبرم آمدی قدری بمان... باشد؟

3

آن روز باید روز دشوار جهان باشد

روزی که پایان زمین و آسمان باشد

 

سِیلی بجوشد از تنور سینه ی دنیا

سیلی که حتی کوه ها در آن روان باشد

 

بیرون کشتی در هجوم وحشت و توفان

فریاد در مرد و زن و پیر و جوان باشد

 

با نفخه ای که « یَبعثُ مَن فی القبور » آن روز

انسان گریزان از خودش از این و آن باشد

 

لب می گشاید در گلویش بغض سنگینیست

باید زمین در هر نفس آتش فشان باشد

 

از خاک بر می خیزی و عالم پریشان است...

از خواب بر می خیزی و شاید اذان باشد

 

الله اکبر این چه خوابی بود ؟ بی تابی

روی لبت نامی است... باید همچنان باشد

 

از داغ عشقی در دلت عمری قیامت بود

این صحنه ها انگار تکرار همان باشد

 

با من در آن تاریکی و وحشت چراغی هست

هر چند ظلمانی ترین روز جهان باشد

 

نام تو را نام تو را فریاد خواهم زد

روزی که چشم و گوش و دست و پا ، زبان باشد

 

حسن بیاتانی



:: برچسب‌ها: حسن بیاتانی , آن روز هر چند آخرین روز جهان باشد , اشعار مهدوی , باید شروع فصل خوب داستان باشد , مجموعه اشعار مهدوی , شعر امام زمان , شعر برای امام زمان , شعر مهدوی , شعر آیینی , شعر مذهبی , شعر در وصف امام زمان , مهدی , منجی , شعر امام زمانی , اشعار آیینی , اشعار مذهبی , شعر برای صاحب الزمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 18
|
مجموع امتياز : 90
:: ادامه مطلب ...
نوحه سرای حریم قدس تو هستی ( حسن صنوبری )
جمعه 07 مرداد 1401 ساعت 18:38 | بازديد : 971 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

نوحه سرای حریم قدس تو هستی

مویه کنان اند انبیا و ملائک

مهدی صاحب زمان (عج) ! یگانه ی هستی !

آجرک الله فی مُصیبت جدّک

 

پرچم سرخی به یاد جد تو در باد

زلف به خون آشنای حضرت یحیی

گریه کنان حسین بوده و هستند

آدم و موسی و مصطفی و مسیحا

 

رنج تو دید و ز دست رفت شکیبش

صبر جمیلت کجا و طاقت ایوب ؟

داغ تو دید و گذشت از غم یوسف

موج سرشکت کجا و دیده ی یعقوب ؟

 

هر چه از آن ظهر داغدار شنیدیم

اشک تو فرموده بود و چشم تو دیده

« هم سر از تن جدا و هم تن بی سر

هم رخ خونین و هم گلوی بریده »...

 

از پس آن عصر سوگوار ، هماره

یکه سوار غروب های صحاری

آه نه ، آتش گرفته است دلت را

اشک نه , خون است از نگاه تو جاری

 

صبح ظهورت کجاست منتقم عصر ؟!

عصر تو کی می رسد ؟ که منتظرانیم

تشنه ی آن دم که لب ز آب ببندیم

زخمی آن دم که سر به پات فشانیم

 

حسن صنوبری



:: برچسب‌ها: حسن صنوبری , نوحه سرای حریم قدس تو هستی , مجموعه اشعار مهدوی , مویه کنان اند انبیا و ملائک , شعر مهدوی , شعر آیینی , شعر برای امام زمان , شعر امام زمانی , شعر برای حضرت مهدی , اشعار آیینی , شعر مذهبی , شعر در وصف امام زمان ، شعر برای صاحب الزمان , اشعار مذهبی , مهدی , منجی , امام زمان و محرم , شعر برای امام زمان و محرم , شعر محرم و امام زمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 13
|
مجموع امتياز : 65
:: ادامه مطلب ...
دلگیرم از شهری که مسکین را نمی فهمد ( محسن کاویانی )
چهارشنبه 25 خرداد 1401 ساعت 15:17 | بازديد : 871 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

دلگیرم از شهری که مسکین را نمی فهمد

شهری که درد شعر پروین را نمی فهمد

شهری که صورت های غمگین را نمی فهمد

شهری که ( لا اکراه فی الدین ) را نمی فهمد

 

وقتی دلم میگیرد از نامهربانی ها

وقتی دلم پر می شود از بد گمانی ها

 

حس می کنم باید غریب و بی نشان باشم

انگار می خواهد دلم در جمکران باشم

من دوست دارم هم رکاب آسمان باشم

می ترسم از اینکه شبیه کوفیان باشم

 

بد کرده ام با خود ، خودم هم خوب می دانم

ای آسمان بی کران مشتاق بارانم

 

از کوله بار لطف تو اعجاز می خواهم

آقا ، دلی چون لحظه ی آغاز می خواهم

دیگر بریدم مهربان ، همراز می خواهم

ای آسمان بی کران پرواز می خواهم

 

یارت نبودم سالها اما تو یارم باش

من شانه ای مردانه می خواهم... کنارم باش

 

از این جماعت از تمام شهر بی زارم

آقا غریب و خسته ام تنها تو را دارم

آقا پشیمانم من از رفتار و کردارم

آری پشیمانم برای چندمین بارم

 

پیمان شکستم بارها اما گذر کردی

حال من بیچاره را آشفته تر کردی

 

دلگیرم از نامردی این مردم گمراه

با استخوانی در گلو سر می کنی در چاه

تنها تو از من خواستی یک قلب خاطر خواه

سهم من از تو آسمان ، سهم تو از من آه

 

دل خسته ای از جمعه های بی ثمر بودن

دل خسته ای از سالها بی همسفر بودن

 

در سهله یا در جمکران تنهای تنهایی

در اوج تنهایی به فکر غربت مایی

آقا شنیدم بارها وقتی که می آیی

حس می کنم دیدم تو را یک روز در جایی

 

با اینکه از من ، از من بیچاره دلسردی

من خوب می دانم که روزی باز می گردی

 

روزی کبوتر می شوم در آسمان تو

پر می زنم در آسمان بی کران تو

غرق محبت می شود دنیا زمان تو

شمشیر تو یعنی دو چشم مهربان تو

 

روزی جهانی می شود مجذوب نور تو

روزی خبر ها می شود شرح ظهور تو...

 

محسن کاویانی



:: برچسب‌ها: محسن کاویانی , دلگیرم از شهری که مسکین را نمی فهمد , اشعار مهدوی , مجموعه اشعار مهدوی , شهری که درد شعر پروین را نمی فهمد , شعر امام زمان , شعر آیینی , شعر مذهبی , شعر امام زمانی , شعر برای امام زمان , شعر برای حضرت مهدی , مهدی , شعر برای صاحب الزمان , شعر در وصف امام زمان , اشعار آیینی , اشعار مذهبی , شعر مهدوی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 14
|
مجموع امتياز : 70
:: ادامه مطلب ...
چشم همه ی جهان به آدینه ی ماست ( محمدحسین ملکیان )
چهارشنبه 18 خرداد 1401 ساعت 1:08 | بازديد : 853 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

چشم همه ی جهان به آدینه ی ماست

یک بغض هزار ساله در سینه ی ماست


آقا اگر آمدی حواست باشد

مظلوم کُشی عادت دیرینه ماست...

 

  محمدحسین ملکیان



:: برچسب‌ها: محمدحسین ملکیان , چشم همه ی جهان به آدینه ی ماست , اشعار مهدوی , رباعی مهدوی , دو بیتی مهدوی , یک بغض هزار ساله در سینه ی ماست , رباعی برای امام زمان , دو بیتی برای امام زمان , دوبیتی برای امام زمان , اشعار آیینی , مهدی , منجی , رباعی برای حضرت مهدی , دوبیتی برای حضرت مهدی , مجموعه اشعار مهدوی , شعر آیینی , اشعار مذهبی ,
|
امتياز مطلب : 4
|
تعداد امتيازدهندگان : 19
|
مجموع امتياز : 92
:: ادامه مطلب ...
باید بیایی دست از تاخیر برداری ( وحیده افضلی )
پنجشنبه 12 خرداد 1401 ساعت 21:38 | بازديد : 501 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

باید بیایی دست از تاخیر برداری

این رنج ها را از دل تقدیر برداری

 

از دوش های زخمی از اندوه عاشورا

تنها تو باید باشی و زنجیر برداری

 

حتی شعار " یا لثارات الحسین " اش را

از روی لب های پُر از تزویر برداری

 

بغض جوان ها یک طرف.../ ای کاش برگردی –

این غصه را از سینه های پیر برداری

 

باید طناب دارهای بی مروت را

از گردن این قوم بی تقصیر برداری

 

نان به سرقت رفته ی مردان زحمت را

از لا به لای سفره های سیر برداری

 

دنیا پر از بی عفتی های مدرنیته ست

باید نقاب از ظلم عالم گیر برداری

 

تنها تو می دانی چه دنیای بدی داریم

وقتش رسیده خوب من ، شمشیر برداری

 

وحیده افضلی



:: برچسب‌ها: وحیده افضلی , باید بیایی دست از تاخیر برداری , اشعار مهدوی , مجموعه اشعار مهدوی , این رنج ها را از دل تقدیر برداری , شعر آیینی , شعر مذهبی , شعر امام زمان , شعر برای امام زمان , شعر امام زمانی , اشعار آیینی , شعر مهدوی , شعر برای حضرت مهدی , شعر برای صاحب الزمان , شعر در وصف امام زمان , اشعار مذهبی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 17
|
مجموع امتياز : 85
:: ادامه مطلب ...
باز یک جمعه پر از اندوه در خیالم به اشتباه افتاد ( زهرا شعبانی )
جمعه 06 خرداد 1401 ساعت 12:38 | بازديد : 553 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

باز یک جمعه ی پر از اندوه , در خیالم به اشتباه افتاد

دردهایی دوباره جا ماندند ، اشک هایی دوباره راه افتاد

 

نسل در نسل دست این تقویم ، از تو و دامن تو کوتاه است

باز شعبان دیگری رد شد ، رمضانی به اشک و آه افتاد

 

عقده های قبیله ای هر روز ، پیرهن های پاره رو کردند

چشم های مرا به غارت برد ، اتفاقی که توی چاه افتاد

 

انتظار تو پا به پایم شد ، جاده های همیشه قم را

جمکران تا به جمکران انگار ، از سر من تب گناه افتاد

 

خواب دیدم که آمدی از راه ، در غروبی غریب و درد آلود

آمدی و میان چشمانت ، عکس تاریخ روسیاه افتاد

 

توی بغض ات هزار و یک شمشیر ، فرق محراب را نشانه گرفت

آفتابی زِ تشت خون تابید ، دستی از شانه های ماه افتاد

 

گریه کردی و رود طغیان کرد ، گریه کردی و کوه در هم ریخت

گریه کردی و با نمِ اشک ات ، سیصد و سیزده سپاه افتاد

 

بی تو این فکرهای پُر آشوب ، در سرم تکه تکه برگشتند

اشک های قطارِ قم – اهواز ، روی دامان ایستگاه افتاد !

 

زهرا شعبانی



:: برچسب‌ها: زهرا شعبانی , باز یک جمعه پر از اندوه در خیالم به اشتباه افتاد , مجموعه اشعار مهدوی , دردهایی دوباره جا ماندند اشک هایی دوباره راه افتاد , شعر آیینی , شعر مهدوی , شعر برای امام زمان , شعر امام زمان , اشعار آیینی , اشعار مهدوی , شعر امام زمانی , شعر برای حضرت مهدی , شعر برای صاحب الزمان , اشعار مذهبی , شعر در وصف امام زمان , شعر در وصف حضرت مهدی , اشعار امام زمان , اشعار امام زمانی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 14
|
مجموع امتياز : 70
:: ادامه مطلب ...
بهار آمده اما هنوز در راهی ( سارا سادات باختر )
پنجشنبه 05 خرداد 1401 ساعت 19:42 | بازديد : 483 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

بهار آمده اما هنوز در راهی

چه انتظار غریبی چه درد جانکاهی

 

تویی که می رسی از جاده های مه زده و

منی که گم شده ام با دو دست کوتاهی ،

 

که هیچوقت به دستان گرم تو نرسید

نگو که بیعت این دست را نمی خواهی

 

نگو لیاقت این عشق را ندارم من

منی که یاد توام لااقل هرزگاهی

 

دعای عهد مرا لااقل ستاره بزن

تویی که از سحر انتظارم آگاهی

 

سارا سادات باختر



:: برچسب‌ها: سارا سادات باختر , بهار آمده اما هنوز در راهی , مجموعه اشعار مهدوی , اشعار امام زمان , چه انتظار غریبی چه درد جانکاهی , شعر آیینی , شعر امام زمان , شعر برای امام زمان , اشعار مذهبی , شعر مهدوی , شعر امام زمانی , مهدی , شعر برای صاحب الزمان , شعر برای حضرت مهدی , شعر در وصف امام زمان , اشعار آیینی , صاحب الزمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 15
|
مجموع امتياز : 75
:: ادامه مطلب ...
وجود ثانیه ثانیه در تو فانی شد ( محسن حنیفی )
پنجشنبه 29 اردیبهشت 1401 ساعت 12:21 | بازديد : 547 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

طراح : حمید قربان پور


وجود ، ثانیه ثانیه در تو فانی شد

طلیعه ی غزلی صاحب الزمانی شد

 

برای دیدنت ای آفتاب در پس ابر

قنوت پنجره ها غرق ندبه خوانی شد

 

نگاه چله نشین کسی به آینه خورد

که پای عهد خودش ماند و شمعدانی شد

 

به جز ظهور تو در مُلک طور جلوه نبود

اگر چه روزی این دیده « لن ترانی » شد...

 

عقیق ، خون جگر خورد و در رکاب تو ماند

اویس خانه ی تو سید یمانی شد

 

نگاه خیس شهیدی دو خط عریضه نوشت

به دست آب روان داد و آسمانی شد

 

خوشا به ندبه ی أین الحسین وقت سحر

که سوی کرببلا رفت و جمکرانی شد

 

محسن حنیفی



:: برچسب‌ها: محسن حنیفی , وجود ثانیه ثانیه در تو فانی شد , اشعار مهدوی , مجموعه اشعار مهدوی , طلیعه ی غزلی صاحب الزمانی شد , شعر آیینی , شعر مذهبی , شعر مهدوی , شعر برای امام زمان , شعر امام زمان , شعر امام زمانی , شعر صاحب الزمانی , شعر برای حضرت مهدی , شعر برای صاحب الزمان , شعر در وصف امام زمان , شعر در وصف حضرت مهدی , اشعار آیینی , اشعار مذهبی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 17
|
مجموع امتياز : 85
:: ادامه مطلب ...
دنیای با حضور تو دنیای دیگری ست ( سید محمدجواد شرافت )
جمعه 16 اردیبهشت 1401 ساعت 19:54 | بازديد : 387 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

دنیای با حضور تو دنیای دیگری ست

روز طلوع سبز تو فردای دیگری ست

 

بوی بهشت می وزد از کوچه باغ ها

خاک زمین بهاری گل های دیگری ست

 

گل های مریم از گل نرگس معطرند

عیسی اسیر نام مسیحای دیگری ست

 

دیگر زمان از این همه تکرار خسته است

تاریخ بی قرار قضایای دیگری ست

 

فردای بی تو باز شبی از سیاهی است

فردای با تو روز به معنای دیگری ست

 

با هر غروب جمعه دلم زار می زند

چشم انتظار جمعه ی زیبای دیگری ست

 

با یادت ای مسافر شب گریه ی بقیع

در جمکرانم و دل من جای دیگری ست

 

سید محمدجواد شرافت



:: برچسب‌ها: سید محمدجواد شرافت , دنیای با حضور تو دنیای دیگری ست , اشعار مهدوی , مجموعه اشعار مهدوی , روز طلوع سبز تو فردای دیگری ست , شعر آیینی , شعر مهدوی , شعر مذهبی , شعر برای امام زمان , شعر امام زمانی , شعر امام زمان , شعر صاحب الزمان , شعر برای صاحب الزمان , شعر برای حضرت مهدی , شعر در وصف حضرت مهدی , اشعار آیینی , اشعار مذهبی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 14
|
مجموع امتياز : 70
:: ادامه مطلب ...
یکی از همین روزها ناگهان ( رضا اسماعیلی )
چهارشنبه 07 اردیبهشت 1401 ساعت 14:49 | بازديد : 493 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )



یکی از همین روزها ، ناگهان

تو می آیی از نور ، از آسمان

 

تو می آیی و شب زمین می خورد

و قد می کشد نور ، در آسمان

 

قفس با ظهور تو خط می خورد

زمین می شود سهم آزادگان

 

به سر می رسد فصل سرد سکوت

ترک می خورد بغض فریادمان

 

تو می آیی از فصل عدل علی

به تقسیم لبخند ، تقسیم نان

 

تو از سمت طوفان شبی می رسی

به دست تو تیغی عدالت نشان

 

تو می آیی و با سر انگشت تو

ورق می خورد سرنوشت جهان

 

تو در باغ آدینه گل می کنی

بهار عدالت , امام زمان

 

رضا اسماعیلی



:: برچسب‌ها: رضا اسماعیلی , یکی از همین روزها ناگهان , اشعار مهدوی , مجموعه اشعار مهدوی , تو می آیی از نور از آسمان , اشعار آیینی , شعر مهدوی , شعر مذهبی , شعر برای امام زمان , شعر امام زمان , شعر برای حضرت مهدی , شعر امام زمانی , شعر در وصف امام زمان , شعر برای صاحب الزمان , شعر آیینی , اشعار مذهبی , شعر صاحب الزمان , شعر در وصف حضرت مهدی , مهدی , امام زمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 11
|
مجموع امتياز : 55
:: ادامه مطلب ...
هنوز می چکد از چشم ها بهانه ی تو ( فاطمه عارف نژاد )
جمعه 10 بهمن 1399 ساعت 15:48 | بازديد : 621 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )



هنوز می چکد از چشم ها بهانه ی تو

بیا که سر بگذارد جهان به شانه ی تو

 

برای گریه ی این ابرهای سرگردان

کجاست بهتر از آغوش بی کرانه ی تو؟...

 

سحر سحر همه جا بادها سراسیمه

نفس نفس همه در جستجوی خانه ی تو...

 

و بین باغ خزان خیز چار فصل هنوز

به انتظار تو قد می کشد جوانه ی تو

 

به صبح جمعه قسم ! عصر، عصر دلتنگی ست

بخواه تا بشوم لایق زمانه ی تو

 

فاطمه عارف نژاد



:: برچسب‌ها: فاطمه عارف نژاد , مجموعه اشعار مهدوی , بیا که سر بگذارد جهان به شانه تو , شعر آیینی , شعر مهدوی , شعر مذهبی , شعر امام زمان , شعر برای امام زمان , شعر برای حضرت مهدی , مهدی , منجی , اشعار مهدوی , اشعار آیینی , اشعار مذهبی ,
|
امتياز مطلب : 4
|
تعداد امتيازدهندگان : 7
|
مجموع امتياز : 32
:: ادامه مطلب ...
بی تو چگونه می شود از آسمان نوشت ( مهتاب آزادی )
جمعه 21 آذر 1399 ساعت 14:11 | بازديد : 581 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )



بی تو چگونه می شود از آسمان نوشت؟

از انعکاس ساده ی رنگین کمان نوشت؟

 

این یک حقیقت است که بی تو، بهار من!

باید چهار فصل زمان را خزان نوشت...

 

دنبال ردّ پای تو گشتم ، نیافتم

گویی خدا نشان تو را بی نشان نوشت

 

می خواستم تو را بنویسم ولی نشد

با من بگو چگونه تو را می توان نوشت

 

جنگل همیشه نام تو را سبز خواند و بس

دریا تو را برای خودش بی کران نوشت

 

دیدم تمام ثانیه ها با تو می وزد

باید تو را همیشه امام زمان نوشت

 

مهتاب آزادی



:: برچسب‌ها: مهتاب آزادی , مجموعه اشعار مهدوی , از انعکاس ساده ی رنگین کمان نوشت , شعر آیینی , شعر مهدوی , شعر مذهبی , اشعار آیینی , شعر برای امام زمان , شعر امام زمانی , مهدی , منجی , شعر برای حضرت مهدی , شعر برای صاحب الزمان , شعر امام زمان , اشعار مذهبی , اشعار مهدوی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 9
|
مجموع امتياز : 45
:: ادامه مطلب ...
چه باشم و چه نباشم بهار در راه است ( محمود سنجری )
جمعه 21 آذر 1399 ساعت 13:47 | بازديد : 569 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

چه باشم و چه نباشم، بهار در راه است

بهار، همنفس ذوالفقار در راه است

 

نگاه منتظران، عاشقانه می خواند

كه آفتاب شب انتظار، در راه است

 

به جاده های كسالت، به جاده های تهی

خبر دهيد كه آن تكسوار در راه است

 

كسی كه با نفس آفتابی اش دارد

سر شكستن شب های تار، در راه است

 

كدام جمعه؟ ندانسته ام ! ولی پيداست

كه آن وديعه پروردگار در راه است

 

دلم خوش است ميان شكنجه ی پاييز

چه باشم و چه نباشم، بهار در راه است

 

محمود سنجری



:: برچسب‌ها: محمود سنجری , مجموعه اشعار مهدوی , بهار همنفس ذوالفقار در راه است , شعر آیینی , شعر مهدوی , شعر مذهبی , شعر امام زمان , شعر برای حضرت مهدی , شعر امام زمانی , اشعار آیینی , مهدی , شعر برای امام زمان , شعر برای صاحب الزمان , اشعار مذهبی , شعر برای امام عصر ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 6
|
مجموع امتياز : 30
:: ادامه مطلب ...
به شب هایی که مادرها نمی خوابند فرزندم ( هدیه طباطبایی )
جمعه 14 آذر 1399 ساعت 15:20 | بازديد : 549 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

به شب هایی که مادرها نمی خوابند ، فرزندم !

به لالایی به این دلشوره ها سوگند ، فرزندم !

 

من و بابا تو را مثل نفس هر لحظه می خواهیم

برای هر دومان شیرین تری از قند ، فرزندم !

 

الهی سایه ی لطفش همیشه بر سرت باشد

خداوندی که بخشیده به ما فرزند ، فرزندم !

 

برایت آرزو دارم که قلب مهربانت را

به عشق آل پیغمبر (صل الله علیه و آله ) زنی پیوند، فرزندم !

 

که اینان خوب تر از خوب تر از خوب تر از خوب

که اینان در زمین بی مثل و بی مانند ، فرزندم !

 

و بی شک می رسد یک روز موعودی که در راه است

چنان عیدی که می  آید پس از اسفند ، فرزندم !

 

مهیّا کن زمین را تا " فرج "  نزدیک تر باشد

به قدر وسع خود ، با " ندبه "ای هرچند ، فرزندم !

 

دعا کن پاره ی قلبم ! دعای تو اثر دارد

دلت پاک است ، نور چشم من ! دلبند ! فرزندم  !

 

بیاید کاش روزی که تمام مردم دنیا

بروید روی لب هاشان گل لبخند ، فرزندم !

 

هدیه طباطبایی



:: برچسب‌ها: هدیه طباطبایی , مجموعه اشعار مهدوی , به لالایی به این دلشوره ها سوگند فرزندم , شعر مهدوی , شعر آیینی , شعر مذهبی , شعر برای امام زمان , شعر برای حضرت مهدی , مهدی , منجی , اشعار مهدوی , اشعار آیینی , اشعار مذهبی , شعر امام زمان , شعر امام زمانی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 10
|
مجموع امتياز : 50
:: ادامه مطلب ...

تعداد صفحات : 12