عضو شويد



:: فراموشي رمز عبور؟

عضويت سريع

نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
تبادل لینک هوشمند : برای تبادل لینک ابتدا مارا با عنوان باب دل وآدرس http://babedel.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

عنوان :
آدرس :
کد : کد امنیتیبارگزاری مجدد

RSS

Powered By
Rozblog.Com

جز تو کسی باب دل ما نشد

باب دل
توضیح عکس
انگور نجف ( وحید قاسمی )
یکشنبه 20 مهر 1393 ساعت 20:41 | بازديد : 2195 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )


ساقی به پياله باده كم می ريزی

اين ميكده را چرا به هم می ريزی؟!

از گردش ساغرت شكايت دارم

آسوده بريز! بنده عادت دارم

با خستگی آمدم؛ فرح می خواهم

سجاده و تسبيح و قدح می خواهم

ما قوم عجم به باده عادت داريم

بر پيرمغان « علی » ارادت داريم

بر طايفه مان نگاه حق معطوف است

ميخانه ی شهر طوس ما معروف است

من اهل ری ام ؛ مست ولی اللهم

يك خمره می ِ سفارشی می خواهم

در روز ازل كه دل به آدم دادند

فرياد زدم؛ پياله دستم دادند

فرياد زدم : علی - پناهم دادند

اينگونه به اين ميكده راهم دادند

با ديدن اين شوق عناياتی كرد

لبخند علی مرا خراباتی كرد

من مست ِ مِی ابوترابم يك عمر

سرزنده به نشئه ی ِ شرابم يك عمر

يك ثانيه بی شراب نتوانم زيست

در مذهب ما حلال تر از مِی  نيست

جامی بده لب به لب، خرابم ساقی

از مشتريان خوش حسابم ساقی

ساقی بده باده ای كه گيرا باشد

از خُم  كهنسال تولا باشد

ساقی بده باده ای كه روشن باشد

خوشرنگ و زلال و مردافكن باشد

زُهاد پر از افاده را دلخور كن

با نام خدا پياله ها  را پر كن

بد مستی من قصه ی  پر دنباله است

زيرِ سرِِ باده ای صد و ده ساله است

اين بزم مرا اهل سخن می سازد

تنها مِی كوثری به من می سازد

من معتقدم باده سرشتی دارد

انگور نجف طعم بهشتی دارد

می داخل خُم سينجلی می گويد

قُل می زند ، علی علی می گويد

هُوهُوی ِ تمام خمره ها را بشنو

تفسير شگرف « هل اتی» را بشنو

با تلخی اين دُرد ، رطب می چسبد

با حال خوشم  توبه عجب می چسبد

گويم به تو حرف عشق بی پرده علی

اين شور، مرا به رقص آورده علی

با غصه و غم عجب وداعی  دارم!

سرمست توام ! چه خوش سماعی دارم !

هوُ هوُ نكنم ؛ جنون مرا می گيرد

اين دل به هوای كربلا می گيرد

ديوانه ترم نكن، كجا می كِشيم!؟

سمت حرم دوست چرا می كِشيم؟

تا طور كشانده ای ، عصا می خواهم

يك تذكره ی ِ كرببلا می خواهم

 

وحيد قاسمی



:: برچسب‌ها: وحید قاسمی , ساقی به پیاله باده کم می ریزی , شعر عید غدیر خم , شعر غدیر , شعر برای عید غدیر , غدیر , غدیر خم , مجموعه اشعار مهدوی , شعر در وصف حضرت علی , شعر برای امیرالمومنین , عید غدیر خم , شعر در وصف غدیر , حضرت علی , مرتضی علی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 160
:: ادامه مطلب ...
امر خطیر ( فاطمه نانی زاد )
یکشنبه 20 مهر 1393 ساعت 19:56 | بازديد : 2404 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

امروز به شکرانه ی اين عيد غدير

کز يمن ولايتش جهان شد تطهير

پيوسته فرست بر محمد صلوات

کن بيعت ديگری به مولا و امير





آسمان پای پياده به غدير آمده بود

زودتر از همه با اين همه دير آمده بود

چه خبربود؟! زمان لحظه ی حساسی بود

عرش با آن عظمت نيز به زير آمده بود

چه خبر بود؟! که ابليس به خود می لرزيد

و خدا خواسته اين گونه حقير آمده بود

چه خبر بود؟! که اين قافله ها در پی هم

از دل کعبه به اين دشت کوير آمده بود

چه خبر بود؟! که جبريل به خود می باليد

پيک مامور در اين امر خطير آمده بود

چه خبر بود؟! که پيغمبر دردانه ی حق

باز هم بر در ميخانه بشير آمده بود

روی دستش بگرفت او همه ی هستی را

جان خود را که چه جانانه وزير آمده بود

آی! آهسته!! صدايش برسد تا افلاک

ماه و خورشيد به تبريک امير آمده بود

 

فاطمه نانی زاد



:: برچسب‌ها: فاطمه نانی زاد , آسمان پای پیاده به غدیر آمده بود , مجموعه اشعار مهدوی , عید غدیر خم , شعر برای عید غدیر , عید غدیر , شعر برای امیرالمومنین , شعر در وصف حضرت علی , غدیرخم , شعر برای امام زمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 6
|
مجموع امتياز : 131
:: ادامه مطلب ...