عضو شويد



:: فراموشي رمز عبور؟

عضويت سريع

نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
تبادل لینک هوشمند : برای تبادل لینک ابتدا مارا با عنوان باب دل وآدرس http://babedel.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

عنوان :
آدرس :
کد : کد امنیتیبارگزاری مجدد

RSS

Powered By
Rozblog.Com

جز تو کسی باب دل ما نشد

باب دل
توضیح عکس
زبان تحسین ( کبری موسوی )
پنجشنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 15:35 | بازديد : 1457 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )


نوشته است به نام تو سفر تکوين را

وَ آفريده به عشقت غم نخستين را

خدا که تعبيه کرده ست وقت پلک زدن

درون چشم تو زيباترين مضامين را

فرشتگان همگی خوشه چين حلقه ی تو

که يادشان بدهی آيه آيه والتين را

نگاه کردن تو مو به موست از اين رو -

سپرده اند به تو موشکافی دين را

تو کيستی که خدا نيز وقت خلقت تو -

گشوده است به حيرت زبان تحسين را


کبری موسوی



:: برچسب‌ها: کبری موسوی , نوشته است به نام تو سفر تکوین را , مجموعه اشعار مهدوی , شعر مهدوی , شعر امام زمان , شعر عاشقان مهدی , شعر در وصف صاحب الزمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 110
:: ادامه مطلب ...
اسم اعظم عشق ( کبری موسوی )
یکشنبه 27 بهمن 1392 ساعت 4:26 | بازديد : 1447 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

خدا تورا " کلمه " خواند و دردهانم ريخت

سپس به هيات يک شعر بر زبانم ريخت

جهان تسلسل تاريکی عميقی بود

ستاره خواند تو را و در آسمانم ريخت

خدای کوزه به دوش آمد و سر ظهری

تو را چو جرعه ی نابی به عمق جانم ريخت

به فال نيک گرفتند هرچه فنجان بود

شبی که قهوه ی چشمت در استکانم ريخت

تو هر زمان که بيايی شروع تقويم است

صدای پای تو در آخرالزمانم ريخت

تو اسم اعظم عشقی که جبرئيل تو را

به طعم خوشه ی انگور در دهانم ريخت

 

کبری موسوی



:: برچسب‌ها: کبری موسوی , خدا تو را کلمه خواند و در دهانم ریخت , مجموعه اشعار مهدوی , شعر درباره امام زمان , اشعار مذهبی , شعر عاشقان مهدی , شعر در وصف صاحب الزمان , شعر مهدوی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 238
:: ادامه مطلب ...
خلوت قوها ( کبری موسوی )
یکشنبه 06 بهمن 1392 ساعت 15:44 | بازديد : 1309 | نوشته ‌شده به دست یوسف | ( نظرات 0 )

نگاه کن که چه وحشت‌ زده‌اند آهوها

درون برکه به هم خورده خلوت قوها

گمان کنم که تلنگر زده‌ ست دست خدا

به خواب شيشه‌ای خاک، از فراسوها

عقابها چه به حسرت نشسته می نگرند

که جز غبار نمانده ز برج و باروها

و مرهمی نه‌ چنان درخور چنين زخمی

که می رسند پس از مرگ ، نوش‌داروها

اگرچه وقت طلوع ، آفتاب‌گردان م‍‍ُرد

و باز تلخ شد اوقات ناب کندوها

ولی برای شکفتن هنوز فرصت هست

بهار می رسد از راه با پرستوها

 

کبری موسوی



:: برچسب‌ها: کبری موسوی , نگاه کن که چه وحشت زده اند آهو ها , مجموعه اشعار مهدوی , شعر درباره امام زمان , اشعار مهدوی , اشعار مذهبی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 286
:: ادامه مطلب ...